جبهه حق

در آن جهانی که پس از آمدن آن بزرگوار شکل خواهد گرفت، برجسته‌ترین خط، خط عدالت است . مقام معظم رهبری

جبهه حق

در آن جهانی که پس از آمدن آن بزرگوار شکل خواهد گرفت، برجسته‌ترین خط، خط عدالت است . مقام معظم رهبری

ضرورت طرح مباحث مهدویت


در ابتدای بحث درباره مهدویت، این سؤال مهم مطرح است که با وجود علوم و فنون مختلف، بحث کردن در موضوع مهدویت چه ضرورتی دارد؟ آیا این بحث، یک بحث فرعی است یا جزء مباحث مهم و اصلی زندگی است؟ آیا سخن از
ضرورت طرح مباحث مهدویت

 

نویسندگان: محمدامین بالادستیان، محمد مهدی حائری پور، مهدی یوسفیان




 

مقدمه

در ابتدای بحث درباره مهدویت، این سؤال مهم مطرح است که با وجود علوم و فنون مختلف، بحث کردن در موضوع مهدویت چه ضرورتی دارد؟ آیا این بحث، یک بحث فرعی است یا جزء مباحث مهم و اصلی زندگی است؟ آیا سخن ازمهدویت، نیازی از نیازهای امروز ماست و می‌تواند تحوّلی اساسی در زندگی ما ایجاد کند؟
روشن است که شناخت ضرورت و بایستگی این موضوع، سبب تقویت انگیزه و نشاط در پی گیری این بحث و به کارگیری تمام امکانات مادی و معنوی در جهت ترویج این عقیده و راهبرد اساسی زندگی خواهد شد. ما مدعی هستیم که بر اساس متون دینی، امامت و مهدویّت، هویت اصلی و اساسی مسلمین است و به همین دلیل در رأس توصیه‌های پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است. امامت، اصلی است که در راستای اصول مهم دین، یعنی توحید و نبوّت، طرح شده و مکمّل و متمّم آن اصول است.
بجاست در این مجال، ضرورت پرداختن به بحث مهدویت را در ابعاد گوناگون بررسی کنیم:

یک. بُعد اعتقادی

بدون شک، اعتقاد رکن اصلی شخصیت انسان است که اعمال و رفتار آدمی را شکل می‌دهد؛ به همین دلیل، انبیای الهی در جهت اصلاح عقاید انسان کوشیدند. در اسلام، مردم به اعتقاد به خدا و پیامبر و سپس جانشینان پیامبر دعوت شده‌اند و امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آخرین جانشین رسول خداست که هر مسلمانی مکلف است پس از شناخت او امامتش را بپذیرد و مطیع او باشد.
در متون دینی، معرفت امام، جایگاه بسیار مهمی دارد و اساس سعادت دنیا و آخرت دانسته شده است:
قرآن کریم می‌فرماید:
یوم ندعوا کل أناس بإمامهم (1)
روز قیامت، هر گروهی را با امام و پیشوای خود فرا می‌خوانیم.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید:
من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة؛ (2)
هر کس بمیرد، در حالی که امام زمان خود را نشناخته است، به مرگ جاهلیت مرده است.
امام حسین (علیه السلام) نیز در پاسخ کسی که پرسید: «[راه] معرفت خدا چیست؟» فرمود:
[راه] شناخت خدا [و اطاعت از او] این است که مردم هر زمان، امام زمان خود را - که اطاعتش بر آن‌ها واجب است - بشناسند. (3)
این همه تأکید بر اعتقاد به امام و لزوم شناختن او برای این است که پس از پیامبر خدا، "امام" راه مستقیم الهی است. هر کس بخواهد به خدا ایمان داشته باشد و از او اطاعت کند، باید از امام زمانش فرمان برد و لازمه اطاعت، شناخت امام و پذیرفتن امامت اوست.
امام باقر (علیه السلام) می‌فرماید:
لا یکون العبد مؤمناً حتی یعرف الله و رسوله و الائمة کلهم و امام زمانه و یردَّ إلیه و یسلّم له؛
هیچ بنده‌ای مؤمن نیست، مگر اینکه خدا و رسول او و همه امامان و امام زمانش را بشناسد و [همه امور را] به او برگرداند و تسلیم [امر] او باشد.
به دلیل همین اهمیت و لزوم معرفت است که اهل بیت (علیهم السلام) سفارش کرده‌اند که «معرفت» را از خدا بخواهید:
... اللهم عَرّفنی حجتک فانک إن لم تُعرّفنی حجتک ضللت عن دینی؛ (4)
خدایا! حجت خود را به من بشناسان که اگر او را به من نشناسانی، از مسیر دین الهی، گمراه خواهم شد.
نکته مهم دیگر، این است که «معرفت امام» مثل «ایمان به خدا»، مراتب و درجات مختلفی دارد و هر کس به اندازه شناخت و معرفتش از امامتِ امام، بهره می‌گیرد. روشن است که شناختِ نام و نسب امام، کافی نیست؛ بلکه کمترین حدّ معرفت، آن است که شخص بداند امام، منصوب از طرف خداست که به وسیله پیامبر یا امام پیشین به مردم معرفی می‌شود. او برخوردار از دانش الهی - و نه بشری - و معصوم از هر گناه و خطایی است. اطاعت از او در تمام امور، واجب و به منزله اطاعت از پیامبر و خداست.

دو. بُعد اجتماعی

مهدویت از نظر اجتماعی نیز اهمیت دارد؛ زیرا مهدویت نگاه روشن و امیدوارانه به آینده بشریت است. جامعه‌ای که آرمانش رسیدن به مدینه فاضله مهدوی است، جامعه‌ای امیدوار است و در پرتو دین، به حرکت و نشاط و پویایی، امید دارد و از یأس و نومیدی در امان خواهد بود.
نیز جامعه‌ای که به آینده زیبا و آرمانی امیدوار است، همین امروز به صلاح و اصلاح می‌پردازد و با ارزش‌های اسلامی و انسانی احیا می‌شود. بدین سان مهدویت، بهترین عامل برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن و بسترسازی برای ترویج فضائل در افراد جامعه است؛ به ویژه که شناخت عمیق افراد نسبت به امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با افزایش عشق و محبت آن‌ها، زمینه اطاعت از امام را بیشتر فراهم می‌کند.
همچنین جامعه‌ای که به عدالت مهدوی دلبسته است و آرمانش تحقق عدالت در همه جهان و برچیده شدن ظلم و ستم از همه زمین است، حرکتی عدالت خواهانه را در پیش می‌گیرد و برای آن، زمینه سازی می‌کند. از همین جاست که حرکت‌های با رویکرد عدالت طلبی و ظلم ستیزی شکل می‌گیرد؛ چنان که انقلاب اسلامی ایران با هدف زمینه سازی برای حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به راه افتاد و ملّت با همین انگیزه و آرزو، تمام امکانات مادی و معنوی‌اش را در مسیر انقلاب فدا کرد.

‏ سه. بُعد سیاسی

بشر در طول تاریخ خود، مکتب‌ها و حکومت‌های زیادی را تجربه کرده است؛ ولی در هیچ یک از آن‌ها گمشده خود را که عدالت و صلح و امنیت است، پیدا نکرده و پیوسته در ناکامی و شکست قرار گرفته است. در دوره‌های اخیر کاپیتالیسم و کمونیسم نیز در پاسخ گویی به نیازهای بشر، ناکام ماندند که نشانه‌های آن، بحران اخلاقی و امنیّتی است که به آن گرفتار شده‌اند. حال تکلیف این بشر وامانده و سرگشته از ناکامی‌ها و شعارهای بی عمل و نظاره گرِ سراب‌ها چیست؟
امروز بشریّت به دنبال اندیشه سیاسی دیگری است که ارزش‌های انسانی را در آن بیابد و آن، اندیشه سیاسی اسلام و حکومت مهدوی (علیه السلام) است که در رأس آن، شایسته‌ترین مردم قرار گرفته‌اند. نظریه مهدویت، یک اندیشه جهانی است و این اندیشه برای جهان و اداره آن، طرح و برنامه دارد. مهدویت در عرصه‌ی حکومت، دارای اهداف بلند و ارزشی است و حتی می‌تواند برای حکومت دینی در عصر غیبت، یک طرح راهبردی باشد.
به علاوه مهدویت از بُعد سیاسی «نظام ولایت فقیه» را به عنوان نیابت از مهدی در زمان غیبت، طرح می‌کند و الگوی مناسبی از حکومت صالحان و نیکان را به جهانیان ارائه می‌نماید. این نظام سیاسی، تداوم نظام سیاسی مهدوی است و پذیرش و سر سپردن به فرمان ولی فقیه، در ادامه اطاعت پذیری از امام زمان (علیه السلام) است. بنابراین مهدویت، ضامن شکل‌گیری یک نظام الهی به سرپرستی فقیه جامع شرایط است که حرکت جامعه اسلامی را در جهت آرمان‌های قرآنی و مهدوی قرار داده، امت را برای فراهم کردن زمینه‌های ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و حکومت جهانی او بسیج می‌کند؛ چنانکه در جریان انقلاب بزرگ خمینی کبیر، شاهد آن بوده‌ایم.

چهار. بُعد تاریخی

مهدویت از بُعد تاریخی، سابقه‌ای طولانی دارد. تاریخ اسلام و مسلمین از همان آغاز با این موضوع گره خورده است. در روز بزرگ غدیر، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همگام با معرفی امام علی (علیه السلام) به عنوان امام پس از خود، همه امامان و از جمله حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را معرفی کرد و ظهور او را به همگان بشارت داد. پس از آن، یک یک امامان از حضرت مهدی و ظهور او گفتند. بنابراین برخلاف ادّعای بعضی از گمراهان، مهدویت، سخن امروز و دیروز نیست؛ بلکه تاریخی به گسترده تاریخ اسلام دارد؛ پس بحث کردن درباره مهدویت، سخن گفتن درباره متن اسلام و قرآن و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است و مهدویت، حقیقتی است که همه تاریخ اسلام، پشتوانه آن است.
نیز تاریخ طولانی شیعه و پیروان اهل بیت (علیهم السلام) گواه است که بخش مهمی از هویت تشیع، مهدویت و انتظار ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده است؛ به ویژه در طول حدود دوازده قرن غیبت امام مهدی، آثار علمی و عملی عالمان شیعه پیوسته در مسیر ترویج این حقیقت و تبیین موضوعات و مسائل آن بوده است.

اصول جامعه مهدوی

اصول جامعه مهدوی


مهدویت

عنوان «جامعه مهدوی» دارای معانی عالی و پیام‌های سازنده و نشانه توجه به نواقص جوامع دیگر است که هر کدام در بوته آزمایش، بشر را قانع نکرده و جوابگوی مطالبات او در برقراری یک جامعه و نظام سالم و صالح نبوده است.

در حال حاضر، نظام و جامعه‌ای که در دنیا بیشتر عنوان دموکراسی و مردم‌سالاری را به خود می‌بندد و نمونة جوامع به اصطلاح، مدنی می‌باشد، رژیم آمریکاست که در دنیا علناً اول پرچم‌دار استعلا و استکبار و استضعاف جوامع دیگر است و در عین حال، خودش در استضعاف صهیونیسم و بدترین مکتب‌های نژادپرست قرار دارد؛ تا حدی که سرانش به جای آن که مستقل باشند، تسلیم نیّات پلید صهیونیست‌ها هستند؛ همان گروه اندکی که خود را ما فوق دیگران و درجه اول، و شش میلیارد انسان دنیا را بشر درجه دوم می‌دانند؛ اما تناقض‌های این نظام، چه در داخل و چه در خارج آن بسیار است.

 

اصول جامعه مهدوی

جامعه مهدوی، جامعه‌ای است مبتنی بر:

ـ نفی تمایز نژادی و تناقض‌های اجتماعی؛ بر اساس آیة: (یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ)؛ «ای مردم! ما شما را از مرد و زن آفریدیم و به صورت گروه و قبایل قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ به راستی که گرامی‌ترین شما نزد خداوند، پرهیزکارترین شماست.»(1)

ـ نفی برتری‌جویی و هر گونه استعلا؛ بر اساس آیة: (تِلْکَ الدَّارُ الْآَخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا) ؛ «آن خانه آخرت است که برای کسانی که طلب برتری و فساد نداشتند قرار دادیم.»(2)

ـ نفی طواغیت و قلدران زمین و استبداد و قلدرمآبی؛ بر اساس آیة: (وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّة رَسُولًا أَنِ اُعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ)؛ «و به تحقیق، در هر امتی، فرستاده‌ای را برانگیختیم تا خداوند را عبادت کنند و از طاغوت بپرهیزند.»(3)

جامعه مهدوی یعنی نفی تمامی این ضعف‌ها و فسادها؛ یعنی جامعه واحد جهانی و مدینه فاضلة حقیقی که همه ارکان و اعضا و نهادهایش ـ همان‌گونه که آن را رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم طرح کردند ـ مانند اعضای بدن انسان واحد، انجام وظیفه می‌کنند

ـ عدالت در همه امور؛ بر اساس آیة: (کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِکُمْ)؛ «قیام کنندة به عدالت باشید و برای خدا شهادت دهید، اگر چه این گواهی به زیانتان باشد.»(4) و نیز (لَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآَنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى)؛ «دشمنی با جمعیتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند؛ عدالت پیشه کنید که عدالت به پرهیزکاری نزدیک‌تر است.»(5)

آن جامعه، جامعه‌ای خواهد بود که تمامی اصول و دستورات اخلاقی در آن پیاده خواهد شد؛ دستوراتی هم‌چون: (قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا)؛ «با مردم به نیکی سخن بگویید»(6)، «و احبب لغیرک ما تحب لنفسک؛ آنچه برای خود می‌پسندی برای دیگران نیز بپسند»(7)، (ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ(؛ «بدی را با نیکی دفع کن»(8) ؛ «ولاتکن عبد غیرک وقد جعلک الله حرّاً؛ بنده غیر مباش؛ براستی که خداوند، تو را آزاد آفریده است.»(9) و نیز اصول متعدد دیگر که در همه، نفی ظلم، خیانت، سوء استفاده از مقام، جاه‌طلبی، ریاست‌خواهی، افراط و تفریط تناقض‌های اجتماعی و مفاسد دیگر منظور است.

سومالی

تناقض در دنیای به اصطلاح متمدن

در دنیای امروز که بیشتر، رژیم‌های لائیک بر آن حاکم‌اند و قدرت مادی و سلاح‌های کشتار جمعی را در دست دارند، تناقض‌هایی دیده می‌شود که برای هیچ انسان با وجدانی قابل قبول نیست. این تناقض‌ها هم در جوامع آنها و هم در مراکز تصمیم‌گیری، مثل شورای امنیت وجود دارد و تمدن کنونی را زیر سۆال برده است.تناقضاتی که بین جامعه‌های مرفه و جامعه‌های محروم دیده می‌شود، از این تناقض‌هاست. در حالی که میلیون‌ها نفر از کودک و سالمند‌ و زن و مرد در ‌آفریقا و اماکن دیگر، محروم و گرسنه به سر می‌برند، در جامعه‌های زورگو که ثروت دنیا را چپاول کرده‌اند، مخارج یک مجلس خوش‌گذرانی و عشرت و شهوت‌رانی، به مبلغی می‌رسد که اگر همان را به انسان‌های فقیر بدهند، خرج سالیانه هزاران نفر از آنها را تأمین می‌کند.

 

به سوی مدینه فاضله

جامعه مهدوی یعنی نفی تمامی این ضعف‌ها و فسادها؛ یعنی جامعه واحد جهانی و مدینه فاضلة حقیقی که همه ارکان و اعضا و نهادهایش ـ همان‌گونه که آن را رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم طرح کردند ـ مانند اعضای بدن انسان واحد، انجام وظیفه می‌کنند.

اکنون با این میزان از جوامع کوچک شهری و روستایی، می‌توان جامعه‌ای را که مهدوی است‌ شناسایی کرد؛ در هر شهر و روستایی که حق رعایت می‌شود، مردمانش از حق حمایت، و به حق عمل می‌کنند، اتحاد و برادری در آنجا به چشم می‌خورد، تعلیم و تربیت صحیح و تقدیر از اخیار و دانشمندان در آنجا رایج است، خیانت در امانت نمی‌کنند و خلاصه، حیات دینی و انسانی وجود دارد، آن جامعه ـ اگر چه یک روستا باشد ـ جامعه مهدوی است

مسیر همه جوامع به سوی این جامعه است و رسیدن بشر به این جامعه، سنت و قاعده تخلف‌ناپذیر الهی است. هر کس که بخواهد مانع تحقق جامعه مهدوی شود، معارضه و ممانعت وی در هم کوبیده می‌شود.

 

راه سعادت

تذکر این نکته مناسب است که تا دنیا به آن جامعه بزرگ مهدوی نرسیده، اگر جامعه‌های کوچک اگر بخواهند در سعادت، آسایش، قدرت، قوّت، عزت و عدالت، زندگی کنند، باید همان اصول و مبانی جامعه مهدوی را اصل و مبنای حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود قرار دهند و آن را معیار بدانند و صلاح یا فساد خود را با آن بسنجند.

 

نمونه‌ای از جامعه مهدوی

اکنون با این میزان از جوامع کوچک شهری و روستایی، می‌توان جامعه‌ای را که مهدوی است‌ شناسایی کرد؛ در هر شهر و روستایی که حق رعایت می‌شود، مردمانش از حق حمایت، و به حق عمل می‌کنند، اتحاد و برادری در آنجا به چشم می‌خورد، تعلیم و تربیت صحیح و تقدیر از اخیار و دانشمندان در آنجا رایج است، خیانت در امانت نمی‌کنند و خلاصه، حیات دینی و انسانی وجود دارد، آن جامعه ـ اگر چه یک روستا باشد ـ جامعه مهدوی است.

من از خداوند منّان می‌خواهم که فرج آن امام عزیز و مصلح جهانی را نزدیک نماید و همه ما را از یاوران و سربازان حقیقی ایشان قرار دهد و اسلام و مسلمانان را نصرت و قوّت و شوکت عنایت فرماید.(10)

 

پی نوشت ها:

1. سوره حجرات/13.

2. سوره قصص/83.

3. سوره نحل/ 36.

4. سوره نساء/135.

5. سوره مائده/8.

6. سوره بقره/83.

7. نهج البلاغه عبده، ج 3، ص 45.

8.سوره فصلت/34.

9. نهج البلاغه عبده، ج 3، ص 51.

10. پیام معظم له به افتتاحیه همایش دانشجویی ‌جامعه مهدوی، مهرماه 82، تبریز.

حضرت آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی