عنوان «جامعه مهدوی» دارای معانی عالی و پیامهای سازنده و نشانه توجه به نواقص جوامع دیگر است که هر کدام در بوته آزمایش، بشر را قانع نکرده و جوابگوی مطالبات او در برقراری یک جامعه و نظام سالم و صالح نبوده است.
در حال حاضر، نظام و جامعهای که در دنیا بیشتر عنوان دموکراسی و مردمسالاری را به خود میبندد و نمونة جوامع به اصطلاح، مدنی میباشد، رژیم آمریکاست که در دنیا علناً اول پرچمدار استعلا و استکبار و استضعاف جوامع دیگر است و در عین حال، خودش در استضعاف صهیونیسم و بدترین مکتبهای نژادپرست قرار دارد؛ تا حدی که سرانش به جای آن که مستقل باشند، تسلیم نیّات پلید صهیونیستها هستند؛ همان گروه اندکی که خود را ما فوق دیگران و درجه اول، و شش میلیارد انسان دنیا را بشر درجه دوم میدانند؛ اما تناقضهای این نظام، چه در داخل و چه در خارج آن بسیار است.
جامعه مهدوی، جامعهای است مبتنی بر:
ـ نفی تمایز نژادی و تناقضهای اجتماعی؛ بر اساس آیة: (یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ)؛ «ای مردم! ما شما را از مرد و زن آفریدیم و به صورت گروه و قبایل قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ به راستی که گرامیترین شما نزد خداوند، پرهیزکارترین شماست.»(1)
ـ نفی برتریجویی و هر گونه استعلا؛ بر اساس آیة: (تِلْکَ الدَّارُ الْآَخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا) ؛ «آن خانه آخرت است که برای کسانی که طلب برتری و فساد نداشتند قرار دادیم.»(2)
ـ نفی طواغیت و قلدران زمین و استبداد و قلدرمآبی؛ بر اساس آیة: (وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّة رَسُولًا أَنِ اُعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ)؛ «و به تحقیق، در هر امتی، فرستادهای را برانگیختیم تا خداوند را عبادت کنند و از طاغوت بپرهیزند.»(3)
جامعه مهدوی یعنی نفی تمامی این ضعفها و فسادها؛ یعنی جامعه واحد جهانی و مدینه فاضلة حقیقی که همه ارکان و اعضا و نهادهایش ـ همانگونه که آن را رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم طرح کردند ـ مانند اعضای بدن انسان واحد، انجام وظیفه میکنند
ـ عدالت در همه امور؛ بر اساس آیة: (کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِکُمْ)؛ «قیام کنندة به عدالت باشید و برای خدا شهادت دهید، اگر چه این گواهی به زیانتان باشد.»(4) و نیز (لَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآَنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى)؛ «دشمنی با جمعیتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند؛ عدالت پیشه کنید که عدالت به پرهیزکاری نزدیکتر است.»(5)
آن جامعه، جامعهای خواهد بود که تمامی اصول و دستورات اخلاقی در آن پیاده خواهد شد؛ دستوراتی همچون: (قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا)؛ «با مردم به نیکی سخن بگویید»(6)، «و احبب لغیرک ما تحب لنفسک؛ آنچه برای خود میپسندی برای دیگران نیز بپسند»(7)، (ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ(؛ «بدی را با نیکی دفع کن»(8) ؛ «ولاتکن عبد غیرک وقد جعلک الله حرّاً؛ بنده غیر مباش؛ براستی که خداوند، تو را آزاد آفریده است.»(9) و نیز اصول متعدد دیگر که در همه، نفی ظلم، خیانت، سوء استفاده از مقام، جاهطلبی، ریاستخواهی، افراط و تفریط تناقضهای اجتماعی و مفاسد دیگر منظور است.
تناقض در دنیای به اصطلاح متمدن
در دنیای امروز که بیشتر، رژیمهای لائیک بر آن حاکماند و قدرت مادی و سلاحهای کشتار جمعی را در دست دارند، تناقضهایی دیده میشود که برای هیچ انسان با وجدانی قابل قبول نیست. این تناقضها هم در جوامع آنها و هم در مراکز تصمیمگیری، مثل شورای امنیت وجود دارد و تمدن کنونی را زیر سۆال برده است.تناقضاتی که بین جامعههای مرفه و جامعههای محروم دیده میشود، از این تناقضهاست. در حالی که میلیونها نفر از کودک و سالمند و زن و مرد در آفریقا و اماکن دیگر، محروم و گرسنه به سر میبرند، در جامعههای زورگو که ثروت دنیا را چپاول کردهاند، مخارج یک مجلس خوشگذرانی و عشرت و شهوترانی، به مبلغی میرسد که اگر همان را به انسانهای فقیر بدهند، خرج سالیانه هزاران نفر از آنها را تأمین میکند.
جامعه مهدوی یعنی نفی تمامی این ضعفها و فسادها؛ یعنی جامعه واحد جهانی و مدینه فاضلة حقیقی که همه ارکان و اعضا و نهادهایش ـ همانگونه که آن را رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم طرح کردند ـ مانند اعضای بدن انسان واحد، انجام وظیفه میکنند.
اکنون با این میزان از جوامع کوچک شهری و روستایی، میتوان جامعهای را که مهدوی است شناسایی کرد؛ در هر شهر و روستایی که حق رعایت میشود، مردمانش از حق حمایت، و به حق عمل میکنند، اتحاد و برادری در آنجا به چشم میخورد، تعلیم و تربیت صحیح و تقدیر از اخیار و دانشمندان در آنجا رایج است، خیانت در امانت نمیکنند و خلاصه، حیات دینی و انسانی وجود دارد، آن جامعه ـ اگر چه یک روستا باشد ـ جامعه مهدوی است
مسیر همه جوامع به سوی این جامعه است و رسیدن بشر به این جامعه، سنت و قاعده تخلفناپذیر الهی است. هر کس که بخواهد مانع تحقق جامعه مهدوی شود، معارضه و ممانعت وی در هم کوبیده میشود.
تذکر این نکته مناسب است که تا دنیا به آن جامعه بزرگ مهدوی نرسیده، اگر جامعههای کوچک اگر بخواهند در سعادت، آسایش، قدرت، قوّت، عزت و عدالت، زندگی کنند، باید همان اصول و مبانی جامعه مهدوی را اصل و مبنای حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود قرار دهند و آن را معیار بدانند و صلاح یا فساد خود را با آن بسنجند.
اکنون با این میزان از جوامع کوچک شهری و روستایی، میتوان جامعهای را که مهدوی است شناسایی کرد؛ در هر شهر و روستایی که حق رعایت میشود، مردمانش از حق حمایت، و به حق عمل میکنند، اتحاد و برادری در آنجا به چشم میخورد، تعلیم و تربیت صحیح و تقدیر از اخیار و دانشمندان در آنجا رایج است، خیانت در امانت نمیکنند و خلاصه، حیات دینی و انسانی وجود دارد، آن جامعه ـ اگر چه یک روستا باشد ـ جامعه مهدوی است.
من از خداوند منّان میخواهم که فرج آن امام عزیز و مصلح جهانی را نزدیک نماید و همه ما را از یاوران و سربازان حقیقی ایشان قرار دهد و اسلام و مسلمانان را نصرت و قوّت و شوکت عنایت فرماید.(10)
پی نوشت ها:
1. سوره حجرات/13.
2. سوره قصص/83.
3. سوره نحل/ 36.
4. سوره نساء/135.
5. سوره مائده/8.
6. سوره بقره/83.
7. نهج البلاغه عبده، ج 3، ص 45.
8.سوره فصلت/34.
9. نهج البلاغه عبده، ج 3، ص 51.
10. پیام معظم له به افتتاحیه همایش دانشجویی جامعه مهدوی، مهرماه 82، تبریز.
حضرت آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی